زنده باد احمدی نژاد .

اولین دستور اداری احمدی‌نژاد، ابطال قرارداد 50 میلیارد تومانی
 
محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران در یکی از اولین دستورات اداری خود، دستور ابطال یک قرارداد 50 میلیارد تومانی غیرقانونی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را صادر نمود.
یک منبع آگاه به فارس گفت: سازمان میراث فرهنگی برای استقرار کارهای تشریفاتی و اداری خود اقدام به خرید یک ساختمان 22 طبقه به مبلغ 50 میلیارد تومان در خیابان بخارست تهران نموده بود که رئیس جمهور به دلیل غیرقانونی بودن این خرید، دستور ابطال آن را صادر کرده است.
وی افزود: بخش اعظم مبلغ اختصاص یافته برای خرید این ساختمان از محل تسهیلات تبصره 3 قانون بودجه که تکلیفی و برای ایجاد تولید و اشتغال است اختصاص یافته و در حقیقت با بودجه تولید و اشتغال اقدام به خرید ساختمان تشریفاتی و اداری شده بود.
این منبع آگاه اضافه کرد: رئیس جمهور پس از دریافت گزارشی پیرامون تخلفات صورت گرفته در این قرارداد، به دفتر خود دستور بررسی سریع آن را صادر کرد که پس از بررسی مسئله توسط بازرسان دفتر رئیس جمهور، وی دستور فسخ سریع آن را صادر نمود.
احمدی‌نژاد تاکنون در موارد متعدد و در برنامه های انتخاباتی خود بر لزوم رعایت انضباط مالی تاکید نموده و روز گذشته در حکم غلامحسین الهام وی را مسئول هماهنگی بین وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و نیز جلوگیری از تشریفات و هزینه‌های زائد در دولت نموده بود.
در همین حال حسین مرعشی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در گفتگو با فارس که خواستار توضیح وی در این باره شده بود، با خودداری از توضیح اظهار داشت: هر چه می خواهید در این باره بزنید.

خوشا از عاشقی مردن




مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند انها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند .

زن جوان : یواش تر برو من میترسم .

مرد جوان : نه ! اینجوری خیلی بهتره !

زن جوان : خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم .

مرد جوان : خوب باشه ! اما باید بگی که دوستم داری !

زن جوان : دوستت دارم ! خیلی دوستت دارم ، حالا میشه یواش تر برونی !

مرد جوان : منو محکم بگیر !

زن جوان  : خوب ، حالا میشه یواش تر بری

مرد جوان : باشه ، به یه شرط ، اینکه کلاه ایمنی منو برداری و روی سر خودت بگذاری ، آخه نمیتونم راحت برونم ، اذیتم میکنه .

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود . برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید . در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد ، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت .

مرد جوان از بریدن ترمز آگاهی یافته بود . پس بدون اینکه  زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه ایمنی خود را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند .


 

تن پوش

خدایم!
مرا تنپوشی روحانی اعطا کن که در برابر اغواهای زندگی، اسارتهای دنیای افسونگر، و افکار پلید و امیال ناپاک حفظم کند.
                                           جی.پی.وسوانی